در قدیم حاجی فیروز را به خواجه پیروز می شناختند.
شادی و نشاط برای ایرانیان باستان نه سرگرمی بلکه کاری مقدس بوده است و اگر کسی به شادی می پرداخته، در واقع در حال ستایش خداوند بوده است.ایرانیان قدیم معتقد بودند خداوند در آفرینش پس از خلق آسمان و زمین، نشاط را خلق كرد. این مساله بیانگر این واقعیت است كه خداوند شادى را برای ادامه حیات انسان لازم دانسته است. پس نوروز كه روزهاى شادى طبیعت است نیز باید با شادى و خنده شروع شود به همین دلیل حاجی فیروز با شكل هاى خنده آور و شعرهای شاد و اجراى حركات نمایشى و موزیكال ، خنده و شادى را برای مردم به ارمغان می آورند.
حاجی فیروز را نباید گدا خواند!
برخى محققان در مورد رنگ صورت و لباس قرمز حاجی فیروز می گویند که این انتخاب خود نمادى از یك تحول عظیم طبیعى است. این كه بهار شكوفه هاى سرخ را در میان سیاهى سرما هدیه مى آورد، الهامى براى طراحى صورت و لباس حاجی فیروز است. صورت سیاه شده او نمادى از سیاهى سرماى زمستان و لبان و لباس هاى قرمزش نمادى از بهار است كه بر پیكره این سرما مى نشیند.
حضور حاجی فیروز نماد نمایشی بازگشت مردگان در پایان زمستان و خوشآمدگویی به زنده شدن طبیعت است. گفته می شود که ارواح مقدس از خان خود به پرواز درمیآیند و 10 روز با هم در آن جا میچرخند تا بدانند چه کسی آن ها را ستایش می کند و برایشان با دستان بخشنده قربانی، شیر و غذا میآورد. چه کسی نامشان را میخواند و آنها را یاد می کند.
با آشنا کردن کودکان با فلسفه وجودی حاجی فیروز به زبان ساده و کودکانه ، میتوان این تصور اشتباه را که حاجی فیروز گداست و بابانوئل بخشنده از ذهنشان پاک کرد.