برای مشاهده لیست مهدکودک ها روی منطقه کلیک کنید

قبل از تنبيه كردن کودکتان حتماً بخوانيد!

گاهي گيج مي‌شويد؛ درست چند ثانيه بعد از لحظه‌اي كه مثل يك فرشته كوچك رفتار مي‌كند و شما را به وجد مي‌آورد، به يك هيولا تبديل مي‌شود و كلافه‌تان مي‌كند. اما نيمه پر ليوان را ببينيد.
از نظر روانشناسان همين آزارهاي كودكانه مي‌تواند نشانه وارد شدن كوچولوي شما به مرحله ديگري از رشد باشد؛ رشدي كه تنها با نظارت درست شما و رفتارهاي هدايت كننده‌تان مي‌تواند كامل شود و شخصيت فرزندتان را روي پايه‌هايي امن و سالم بنا كند. حيدر حسيني، روانشناس كودك در مورد سه بحراني كه اغلب والدين با آنها دست و پنجه نرم مي‌كنند مي‌گويد و راه‌هاي خروج از بحران را به شما نشان مي‌دهد.
دروغ مي‌گويد؟
فرزند شما توانايي استدلال كردن را كسب كرده است. دروغگويي‌ها از 2 يا 3 سالگي شروع مي‌شود و بعضي بچه‌ها از 4 تا 5 سالگي آن را آغاز مي‌كنند، از نظر محققان این دروغ‌ها می‌تواند نشانه توانايي تخيل بالاي فرزندتان هستند.
اما دروغگويي لزوما معناي مثبتي ندارد و نمي‌تواند مايه خوشحالي شما باشد اما واقعيت اين است كه دروغگویی کودک لزوما به معنی دروغگویی نیست و تنها بازتابی از دنیای درونی کودک است. در دنياي كودكان واقعیت روانی بسیار بااهمیت‌تر از واقعیت بیرونی است.  ترس در کودکان مي‌تواند جرقه‌هاي دروغگویی را شعله‌ور كند. اين ترس از رفتار خود شما ريشه مي‌گيرد و در كودك ايجاد مي‌شود، مثلا اگر با لحن تند به او بگوييد تو روي ديوار نقاشی کشیدی؟ فرزندتان يا پرسش شما را بي‌پاسخ مي‌گذارد يا در جواب شما دروغ می‌گوید.

در این مرحله دروغگویی معنی خودمحوری کودک است؛ يعني مسئله تنها از همین زاویه‌ای که من می‌بینم وجود دارد و از آنجا كه واقعيت همين جواب من است، پس والدينم هم موضوع را به همين شكلي كه مي‌گويم خواهند ديد. پس معنی دروغگویی در کودک با این نگاه با معنی آن در بزرگسال که به معنی فریب دادن است تفاوت دارد و در واقع یک مکانیسم دفاعی است که کودک هم آن را باور می‌کند.
با او چه كنم؟
آرام باشيد؛ وقتي مچ فرشته دروغگویتان را گرفتيد، سن و سال او را فراموش نكنيد. براي رسيدن به بهترين نتيجه بايد فكر تنبيه كردن را از ذهنتان بيرون كنيد و پيش از آنكه در مورد اينكه چرا صادق بودن بهتر است سخنراني كنيد، حرف‌هاي كودکتان را بشنويد. براي تاثير گذاشتن بر او اول بايد به دنيايش وارد شويد. دنیای هر فرد معانی و شکلهای خود را دارد و وقتي پاي تفاوتهاي بزرگسالي و كودكي به ميان مي‌آيد به تلاش بيشتري براي وارد شدن به اين دنيا و درك مختصاتش نياز داريد.
در كودكان بزرگ‌تر شما مي‌توانيد به فرزندتان نشان دهيد كه حرفش را باور نكرده‌ايد و منتظر شنيدن حقيقت هستيد اما قطعا با كودك سه‌ ساله‌تان نمي‌توانيد چنين برخوردي داشته باشيد و با يك جمله صريح ساختمان روياهايش را به هم بريزيد. براي بچه‌ هاي كوچکتر بايد به خواسته و نياز آنها نزديك شويد و به جاي فراهم كردن مقدمات تنبيه، فرصت جبران را به آنها بدهيد. براي مثال مي‌توانيد به فرزندتان با صراحت بگوييد «رفتار تو اشتباه بود؛ حالا براي جبران كردنش چه تصميمي ‌داري و مي‌خواهي چه كاري را انجام دهي؟»

چغلي مي‌كند؟
«مامان! علي ظرف را  شكست!»، «مامان! بابا تمام دسر را خورد!»، «مامان! مريم رايانه را بدون اجازه روشن كرد!»
فرزند شما هميشه در حال رساندن اخبار ديگران به شماست؟ كودكي كه در سنين 3 تا 4 سالگي غر زدن و چغلي كردن را شروع مي‌كند، با اين رفتار آزار دهنده به شما مي‌گويد كه قواعد را خوب مي‌داند و قوانين خانه را به عنوان يك بايد مطلق تلقي مي‌كند اما اين سكه روي ديگري هم دارد. فرزندتان به مرحله حسادت با رقيبانش در خانه وارد شده و مي‌خواهد براي بهتر به نظر رسيدن، نظر شما به عنوان يك مرجع قدرت را جلب كند.
با او چه كنم؟
رام كردن بچه خبرچين كار ساده‌اي نيست. به او بفهمانيد از اينكه قانون‌ ها و درست و غلط‌ ها را مي‌ شناسد، خوشحاليد اما زياد با ذره‌بين انداختن روي رفتارهاي ديگران ميانه‌اي نداريد. البته در اين مرحله توضيحات شما چندان براي كودك قابل درك نخواهد بود و چاره‌اي جز انتظار تا رسيدن او به رشد اخلاقي و شناختي ندارید. فرزند شما در مراحل بعدي رشد از خودمحوري و خشكي انديشه فاصله مي‌گيرد اما تا آن زمان مي‌توانيد به جاي توضيح مستقيم، از داستان‌گويي براي نشان دادن رفتار درست كمك بگيريد. 
اگر او به‌خاطر محروميتي كه بچه‌هاي ديگر برايش ايجاد كرده‌اند چغلي را شروع كرده، به جاي اينكه خودتان مستقيما وارد عمل شويد، از او بخواهيد به شيوه خودش مشكل را حل كند. (به جاي غر زدن و گفتن علي توپ مرا گرفت سراغ علي برود و بگويد توپم را پس بده من در حال بازي با آن بودم!) اما اگر به‌خاطر حسادت يا تخريب ديگران به شما گزارش كارشان را ارائه مي‌دهد، بهترين اقدام  اهمیت ندادن به حرف‌هایي است که جنبه چغلی دارد. شما مي‌توانيد بعد از گذشت يك روز با او صحبت كنيد و به او براي حل شدن مسئله‌اش با ديگران كمك كنيد تا راه خبرچيني بسته شود.
رئيس‌بازي درمي‌آورد؟
مهم نيست كه نوبت من تمام شده. من مي‌خواهم باز هم مامان باشم. زورگویی و تمامیت‌ خواهی دو موضوع و رفتار متفاوت است. تمامیت‌ خواهی بخشی از خودشیفتگی طبیعی کودک است و عجيب نيست اگر فرزند شما گاهي با تماميت‌ طلبي‌اش همسالانش را برنجاند. اما زورگويي فرزندتان را نمي‌توانيد به معناي آماده‌ شدنش براي رياست و توانايي مديريتي‌ اش تفسير كنيد. بچه‌ هاي زورگو در به اشتراك گذاشتن ناتوانند و به همين دليل در بازیهاي مشاركتي اغلب ناكام مي‌ مانند. اگر فرزند شما تماميت‌ طلب است،  احتمالا در آينده براي رسيدن به حقوقش مشكلي نخواهد داشت.
با او چه كنم؟
وقتي فرزندتان در حال زورگويي است، اجازه دهيد بچه‌هايي كه با او طرف هستند خودشان مشكل را حل كنند اما اگر كار بالا گرفت و كسي از پس او برنيامد، بد نيست خودتان براي ختم كردن ماجرا وارد عمل شويد. در اولين قدم به جاي پرداختن به رفتار بچه، از دليل كار و فضاي ذهني‌اش باخبر شويد و در اين مورد حرف‌هايش را بشنويد. اگر تصور مي‌كنيد فرزند شما با نصيحت كردن براي هميشه اين رفتار را كنار مي‌گذارد، اشتباه مي‌كنيد.  این حالت بیشتر يك منش شخصیتی است كه ربطي به سن كودك‌تان ندارد و می‌تواند در بزرگسالی هم ادامه داشته باشد.
تصور نكنيد مشاهده او از رفتار ديگران در اين مورد بي‌اثر بوده است. احتمالا الگویي از این رفتار در ميان اطرافيان او هست و همين موضوع اين ويژگي را در او تقويت مي‌كند. بايد پذيرفت اين رفتار هم مثل رفتارهاي ديگر توسط رفتار بزرگسالان با ديگران به كودك ياد داده مي‌شود و واكنش ديگران در تقويت يا كمرنگ‌تر شدن آن موثر است.
3195 | 22 مرداد 1393
نظر شما ثبت شد و با تایید مدیر منتشر خواهد شد.
امکان ارسال پیام در حال حاضر وجود ندارد.