توضیحات کتاب :
کتاب « هیولای خوش قلب » کتابی است با دو داستان
داستان اول درباره مردم سرزمینی است که وقتی متوجه می شوند دزد محصولاتشان یک هیولای خوش قلب است به جای زندانی کردن یا کشتن او دنبال یک راهحل بهتر می گردند تا در کنار هم با مسالمت زندگی کنند. اول تصمیم میگیرند او را به خدمت ارتش در آورند و از قدرت او برای دفاع در برابر دشمنان استفاده کنند، اما هیولا چیزی یاد نمی گیرد. بعد برای او قفسی میسازند تا او را به نمایش بگذارند اما هیولا دوست ندارد در قفس باشد. سرانجام از هیولا برای گرم کردن آب حمامشان استفاده میکنند.
در داستان دوم به اسم هیولای خوش قلب و دزدان، دزدان هیولا را با کمک شیرینی آغشته به داروی خواب آور می دزدند. ولی وقتی هیولا از خواب بیدار میشود دزدها را دستگیر کرده و به پلیس تحویل میدهد.