هر والدی مشکلات خودش را دارد.این مشکلات می توانند به مسایل کمابیش جزیی زندگی روزانه مربوط شوند مانند برنامه های پرمشغله زندگی .برخی از مشکلات هم واقعا سخت هستند همچون عدم رضایت شغلی ، نگرانیهای مالی و ....همچنین گاهی بحرانهایی به وجود می آید مانند طلاق ، بیکاری ، بیماریهای خطرناک و....
یکی از موارد مشکل برای همه والدین تصمیم گیری در این باره است که تا چه حد درباره مشکلات با فرزندان خود صحبت کنند.
بسیاری از والدین می خواهند فرزندشان از قرار گرفتن در معرض این مشکلات مصون باشد.فکرمی کنند او به اندازه کافی تحت فشارهای مربوط به سنش مانند فشار درس و مدرسه ، فشارهای رقابتهای ورزشی و مربیان قرار دارد و نمی خواهند بیش از این او را در معرض مشکلاتی قرار دهند که کودک نمی تواند آنها را حل کند و یا حتی به خوبی درک کند.
مشکل بتوان مسایل جدی را ازکودکان پنهان کرد.وقتی چیزی درست نمیشود آنها حتی نگرانی والدین خود را احساس میکنند .آنها بخشی از مکالمه های تلفنی خصوصی یا مشاجرات را میشنوند. هنگامی که موارد تنش زایی به وجود می آید،آنها نیز تفاوتهایی را در رفتار والدین خود می بینند زیرا ممکن است یک والد در این موارد پریشان باشد یا بردباری کمتری در مورد ناراحتیهای معمول از خود نشان دهد.
" برو تکالیفت را دراتاق دیگری انجام بده"
"صدای موسیقی را کم کن"
بعضی ازوالدین در مواجهه با مشکلات به سختی میتوانند احساسات و رفتار خود را کنترل کنند.رایج ترین و ناراحت کننده ترین مسایلی که کودکان شاهد آن هستند فشار روانی مربوط به مسایل زناشویی است.وقتی کودکی به طور اتفاقی و ناخواسته مشاجره والدین خود را می شنود احساس ترس ، عجز و نگرانی می کند . او نمیتواند سوال کند و یا درباره احساسات خودش حرف بزند.شاید او نیز مانند اکثر کودکان بلافاصله به نتایج وحشتناکی برسد،خودش را متهم و درباره راه حلهای موجود خیالبافی کند.
زمانی که میخواهید تصمیم بگیرید تا چه حد در مورد مشکل پیش آمده با فرزندتان صحبت کنید باید عوامل بسیاری را مدنظر داشته باشید از جمله نیاز خودتان به حفظ مسایل شخصی ، سطح رضایتمندی شما ، خلق و خوی عاطفی فرزند ، اشتیاق یا عدم اشتیاق او به آگاهی از اطلاعات مربوطه.
اگر آدم برون گرایی هستید شاید نخواهید مشکلات خود را پنهان کنید.اگر میخواهید حریم خصوصی شما حفظ شود شاید از مطرح کردن مشکلات خود عمیقا ناراحت شوید.اما اگر فرزندتان به بلوغ فکری رسیده و با احساس شما میتواند همدردی کند شاید بهتر باشد درباره برخی مشکلات خودتان با او صحبت کنید . با این وجود اگر فرزندتان نمیتواند با مشکلات خانوادگی کنار بیاید به خواسته او احترام بگذارید.
گاهی مواردی پیش می آید که مجبور میشوید آن را با فرزندتان در میان بگذارید
(( ممکن است من کارم را از دست بدهم))
((من نگران سلامتی مادربزرگ هستم))
به او تا اندازه ای مساله را بگویید که نیاز دارد بداند نه همه جزییات را، بلکه فقط آن اندازه که باب گفت و گو باز شده و فرصت پرسیدن سوالهایش را داشته باشد.
اگر دچار اختلاف با دیگران شده اید اجازه بدهید کلیت مساله را بداند و سعی کنید وقتی کارتان به مشاجره واقعی میکشد خصوصی و پشت درب بسته باشد.
سپس وقتی در زمان مناسب درباره آن با مشکل با او صحبت میکنید برای عصبانی شدن و یا حضور نداشتن خودتان از او عذرخواهی کنید.اگر بااو آزادانه گفت و گو کنید بدون اینکه بیش از حد او را تحت فشار صحبتهای خود بگذارید ،احساس میکند برایش اهمیت قایل شده اید.
دانستن این نکته که او میتواند درباره مشکل صحبت کند از اضطراب او کم میکند و بهتر میتواند بر وظایف خودش تمرکز کند.او درک میکند که نباید مشکلات را مخفی کرد و بسیار خوب است برای حل آن از دیگران کمک خواست.
در واقع قصد دارید به او یاد دهید که صحبت کردن در مورد مشکلات سودمند و التیام دهنده است حتی اگر سوالهایش را با چند جمله ساده پاسخ دهید.
بعدها اگر در مورد مشکلات خودش به شما نیاز پیدا کند،آنها را درخودش نگه نخواهد داشت یا نگران نمیشود که شما نمیتوانید به لحاظ عاطفی آنها رانتحمل کنید.
او از آن کار شما یاد میگیرد که مشکلات نباید به صورت اسرار باقی بمانند.