برای مشاهده لیست مهدکودک ها روی منطقه کلیک کنید

تقویت هوش مالی در کودکان

شاید انشای «علم بهتر است یا ثروت» نخستین فرصت برای بعضی از بچه‌ ها باشد که به ارزش واقعی پول به‌طور جدی فکر کنند یا درباره آن تحقیق کنند.

به‌ جز بچه‌هایی که مجبور به‌ کار کردن هستند، سایر کودکان به‌ ندرت درک درستی از چگونگی پول درآوردن و ارزش واقعی آن دارند.
آنها والدین خود را می‌بینند که کارت را در دستگاه عابر بانک فرو کرده، اسکناس بیرون آمده را می‌گیرند اما تصوری از اینکه والدین قبل از رسیدن به صندوق فروشگاه یا رفتن جلوی عابر بانک، به موجودی بانک خود هم توجه کرده‌اند، ندارند و نمی‌دانند قبل از خرید چطور والدین آنها دخل‌ و خرج را محاسبه می‌کنند.
پول، اقتصاد و مشکلات مالی مربوط به دنیای بزرگسالان است. کودکان بعدها به‌اندازه تمام عمر خود فرصت درگیری با مسائل مالی را خواهند داشت.
هیچ پدر و مادری، چه ثروتمند و چه فقیر دوست ندارد دنیای قشنگ کودکی فرزند خود را با درگیر شدن به مسائل مالی خراب کند، یا آنها را نگران اوضاع مالی کرده تا با فکر کردن به پول و کار مضطرب و نگران آینده شوند.
اما تقویت و فعال کردن هوش مالی فرزندان در دوران کودکی کمک بسیار زیادی برای زندگی آینده آنهاست و می‌تواند آینده شغلی و مالی بچه‌ها را کاملا تغییر دهد.
افرادی که در کودکی مفهوم کار و شغل یا ارزش واقعی پول یا پس‌اندازکردن را یاد نگرفته باشند، بعدها به‌سادگی با یک پیشنهاد مالی وسوسه‌انگیز سرمایه‌گذاری اشتباه انجام می‌دهند، ولخرج می‌شوند، یا کل حقوق و دستمزد خود را در همان روزهای اول خرج کرده، همیشه بدهکار و به دیگران مقروض هستند.
آنها وارد اجتماع می‌شوند، اما قواعد ساده خریدوفروش را بلد نیستند. هوش اقتصادی رابطه منطقی بین دخل‌وخرج را پیدا می‌کند و هرچه فعال‌تر باشد، به فرد برای پیدا کردن ایده‌هایی که منجر به درآمد بیشتر، سرمایه‌گذاری درست و به‌موقع، تشخیص موقعیت مالی مناسب برای پس‌انداز یا خرج کردن و پیدا کردن راه‌حل برای عبور از بحران‌های مالی کمک می‌کند.

کودکان باید بیاموزند که هیچ پولی حتی کم،بی ارزش نیست!
در هلند، هر بچه‌ای یک قلک دارد. این قلک مخصوص باقیمانده پول خردهای خرید است. پول‌های که به‌تنهایی با آنها نمی‌شود چیزی خرید. هدف از پر شدن این قلک نشان دادن ارزش پول است. هیچ پولی، هرچقدر کم‌مقدار، بی‌ارزش نیست. بچه‌ها یاد می‌گیرند، با یک سنت نمی‌شود هیچ چیزی خرید، اما وقتی آنها را جمع کنیم، یک قلک پر از یک‌سنتی داریم که می‌شود با آن چیزی خرید.
در بیشتر کشورهای اروپا، هرسال با هماهنگی با شهرداری بازارهای محلی بچه‌ها برپا می‌شود. بچه‌ها لباس، کتاب یا اسباب‌بازی‌هایی که نمی‌خواهند را در این بازارهای محلی می‌فروشند. آنها روی زمین بساط پهن می‌کنند و مادر یا پدر با فاصله‌ای دور فقط مراقب آنها هستند، اما هیچ دخالتی درکار و تصمیم مالی بچه‌ ها نمی‌کند. مردم هم خودشان را موظف می‌دانند از بچه‌های فروشنده حتما چیزی بخرند. گاهی فروشنده و مشتری هر دو بچه هستند. آنها با هم چانه می‌زنند، یا از هم تخفیف می‌خواهند یا آخر روز که خسته شده‌اند، هرچه دارند می‌بخشند و بساط خودشان را جمع می‌کنند. تقریبا تمام بچه‌های اروپایی یا آمریکایی یک‌بار لیموناد فروخته، به افراد سالمند کمک کرده یا روزنامه پخش کرده‌اند. دولت هم در کنار والدین به امور مربوط به کار کردن بچه‌ها دقت می‌کند.

کودکان را متوقع بار نیاوریم!
منظور تشویق بچه‌ها به پول درآوردن یا کار کشیدن از آنها نیست. هدف آن است که به بچه‌ها ارزش واقعی پول و کار، همین‌طور به‌کار‌گیری فکر و اندیشه برای کسب درآمد را آموزش دهیم و آنها را تشویق کنیم تا درآینده فقط منتظر، امیدوار یا متوقع نباشند از طریق کسی یا از جایی به آنها پول برسد و هر مقدار پولی که دارند، درنظرشان بی‌ارزش و کم نباشد. هوش مالی و اقتصادی را کم یا زیاد همه دارند، اما عده کمی از آن استفاده می‌کنند.


منبع:
باشگاه ثروتمندان کوچک

 

3102 | 6 دی 1395
نظر شما ثبت شد و با تایید مدیر منتشر خواهد شد.
امکان ارسال پیام در حال حاضر وجود ندارد.