به سوالات عجيب و غريب کودکان چه جوابی بدهیم؟
دنياي کودکان پر از سوالات مختلف است و گهگاه سوالات عجيب و غريبشان والدين را دچار سردرگمي عجيبي ميکند.عدهاي معتقدند فرزنداني که زياد سوال ميپرسند کمي غيرعادي هستند و کودکان ساکت را به داشتن يک کودک کنجکاو ترجيح ميدهند اما نه سوال پرسيدن کودکان موضوعي غيرعادي است و نه جواب دادن به آن کاري دشوار. دکتر غرايي، روانشناس باليني راهکارهايي را در مورد نحوه جواب دادن به سوالات کودکان در اختيار شما قرار ميدهد.
لوح سپيد کودکان
کودکان مانند يک لوح سپيد هستند که هيچ چيزي روي آن نوشته نشده و اين لوح سپيد تمامي اطلاعات خود را از محيط اطراف خود چه از طريق خانواده و چه جامعه دريافت ميکند. زماني که بچهها اطلاعات را جمعآوري کردند بهتدريج شروع به پرسيدن سوال از والدينشان ميکنند. هر چقدر کودک نسبت به محيط اطراف خود دقت بيشتري داشته باشد به همان اندازه سوالات بيشتري از خانواده خود ميپرسد. در ابتدا سوالات کودکان عينيتر است يعني مربوط ميشود به چيزهايي که ميبينند و در مورد آنها از پدر و مادر پرسوجو ميکنند اما بهتدريج که سن کودک بالاتر رفت سوالات او انتزاعيتر ميشود "مثل خدا کجاست؟ بچهها از کجا ميآيند؟ خوب بودن يعني چه؟" و سوالاتي از اين قبيل اما اين نکته را هم به خاطر داشته باشيد تا زماني که کودک، مرحله اول که مربوط به سوالات عيني است را پشت سر نگذارد به مرحله دوم که سوالات انتزاعي است نخواهد رسيد.
واکنش والدین در مقابل سوالات کودکان چگونه باید باشد؟
اما واکنش والدين در مقابل سوالات کودکان بسيار مهم است و تاثير زيادي در شکلگيري شخصيت فرزندان دارد. نکتهاي که بايد به آن توجه کنيم اين است که در هيچ شرايطي به فرزندتان دروغ نگوييد. ممکن است فرزندتان در مورد چگونگي به دنيا آمدن خودش سوال بپرسد و شما به اين دليل که نميخواهيد جواب واضحي به او بدهيد، بگوييد لکلکها بچهها را به اين دنيا ميآورند يا جوابهايي مثل اينکه از بيمارستان تو را انتخاب کرديم.
دقت کنيد که شما از آن خانوادههايي نباشيد که جواب سوالات کودکتان را به اين صورت ميدهيد. اينگونه جوابها 2 پيامد منفي دارد؛ دروغ والدين باعث ميشود کودک به والدين خود اعتماد نکند يا اينکه تصور کند شما بهعنوان پدر و مادر نادان هستيد و در اينجا رابطه بين والد و کودک آسيب ميبيند. در چنين شرايطي معمولا بهترين حالت اين است که از خود کودک بپرسيم در مورد سوال مطرحشدهاش چه اطلاعاتي دارد. در واقع در قدم اول بايد اطلاعات کودک را استخراج کنيم تا متوجه شويم چه چيزي در ذهنش دارد. ممکن است فرزندتان از يک منبع نادرست به جواب سوالش رسيده باشد و به همين دليل بهعنوان يک والد بايد بدانيد چه چيزي در ذهن کودکتان است. بعد از اينکه فرزندتان اطلاعات خودش را بيرون ريخت سعي کنيد دانستههايش را در مورد سوال تصحيح کنيد. اگر جواب فرزندتان براساس باورها و عقايد مشروع نبود اصلا دستپاچه نشويد و سعي کنيد با آرامش، دادههاي مناسب سن فرزندتان به او بدهيد چون اگر غير اين عمل کنيد تاثير سوئي در شخصيت فرزند ميگذارد و سوالات او برايتان به يک دغدغه بزرگ تبديل خواهد شد.
کودکاني که هر چيزي را به دهان ميبرند!
کودکان در مراحل اوليه رشدشان تفاوت بين خود و دنياي پيرامونشان را درک نميکنند چون در اين مراحل مرز بين خود و دنياي اطراف خود را تشخيص نميدهند. کودک ممکن است بين دست خود و پايه يک صندلي هيچ تفاوتي قائل نشود چون هنوز نتوانسته دنياي بيروني خود را درک کند. دنياي بيرون براي کودکان سرشار از محرکهاي مختلفي است که براي آنها تازگي دارد و به همين دليل نسبت به آن کنجکاوي نشان ميدهند و به دهان بردن اشياء ابزار اوليه آنها براي شناسايي محيط اطرافشان است.
کودکان و مفهوم تفاوتهاي جنسيتي:
کودکان تفاوتهاي جنسيتي را از طريق خانواده و جامعه ميآموزند. آنها در اين سن از محيط بيرون خود الگوبرداري ميکنند. دختري که در سن کودکي کفش مادرش را پا ميکند در واقع در حال الگوبرداري است. اين سني است که ميتوان در کودک تاثير گذاشت و الگوهاي مناسبي را در اختيارش قرار داد. نحوه پوشيدن لباس، مدل مو و الگوهاي ديگري که از طريق خانواده در معرض ديد کودکان قرار ميگيرد بهتدريج آنها را با تفاوتهاي جنسيتي آَشنا ميکند و مفهوم دختر و پسر، زن و مرد در ذهنشان شکل ميگيرد. اين مرحله و در واقع آشنايي کودک با تفاوتهاي جنسي بين مرد و زن جاي نگراني ندارد و خانوادهها بايد در مورد اين موضوع با بچهها صحبت کنند و الگوي مناسبي را در مورد کنجکاوي کودکان و سوالاتشان در اختيارشان قرار دهند.