داستان «خروس زری پیرهن پری» قصۀ بی احتیاطی های خروس زری است که چند بار با کلک و حقۀ روباه به دام می افتد اما دوستانش موفق می شوند دو بار خروس زری پیرهن پری را از چنگ روباه نجات دهند. تا سرانجام روزی گربه و طرقه و خروس با هم متحد مى شوند و روباه را فراری می دهند....
نویسنده : برگرفته از قصه های فولکلور ( احمد شاملو )
کارگردان: سینا نورایی
خلاصه داستان:
خروس زری پیرهن پری داستان یک گربه ،یک طُرقه و یک خروس است. گربه با پالتوی پوست خوشگلش ،طُرقه با نیم تنۀ مخملیاش و خروس هم با دم نیلی،شکم سیاه و سرخ و نارنجی و پرهای سفیدش که وقتی تو نور آفتاب می ایستاد مثل طلا برق می زد با هم زندگی می کردند. خروس زری هیچوقت لباس نمی پوشید چون پرهایش زیر نور آفتاب مثل طلا می درخشید و برای همین بود که گربه و طرقه بهش می گفتند خروس زری،